او را به عرفان و اخلاق میشناختند و او گرچه در عرفان و اخلاق خاص و شهره بود، اما عرفان و اخلاقش بهانه انزوایش یا دوریاش از «سیاست» نبود. آیتالله فاطمینیا استاد تربیت مردم بود و در مسیر این پرورش روح انسانها، از بعد سیاسی نیز فروگذار نکرد. او نه فعال سیاسی بود و نه عضو حزب و طرفدار این کاندیدا و آن نامزد، اما آنقدر اسلامشناس بود که همه سیاست را در اعتقاد به «ولایت فقیه» و یاری او، همچون خلاصهای ناب از یک عمر تلمذ در مکتب اسلام به مخاطبان خود عرضه کند: «خدا انشاءالله به ما هم توفیق بدهد، یار
رهبرمان باشیم».
منبر دین در اسلام نمیتواند با سیاست بیگانه باشد و او نه فقط الگویی از آمیختگی دین و سیاست، بلکه تصویری زیبا از مغایرت نداشتن اخلاق و عرفان با سیاست ارائه داد؛ برای او که شغلش سیاسی نیست و به فرموده خود، «نه پستی دارم، نه مقامی دارم، یک طلبهای هستم»، سیاستورزی از این بالاتر نمیشود که پای رهبر جامعه اسلامی بایستد و تضعیف رهبر را «حرام» و بلکه بالاترین حرامها بداند. زیبا آن است که در این حمایت از مقام معظم رهبری هم، او آنچنان که شایسته یک استاد اخلاق است، نگران «مردم» است. میگوید تضعیف رهبری از شرب خمر هم حرامتر است، چرا؟ چون شرب خمر گناهی مربوط به خود شخص است، اما تضعیف رهبری را سوراخ کردن یک کشتی ۸۰ میلیون نفری میداند و او عالم و واعظی است نگران همه این میلیونها نفر انسان. عالمان جانشینان اماماناند در زمین، امام دلسوز بر هدایت مردم است و استاد فاطمینیا هم همین بود.
مؤمن زیباست و وقتی این مؤمن واسطه بین زمین و آسمان میشود تا انسانها را به خدا برساند، زیباییاش حتی با رفتنش از زمین، روی این کره خاکی ادامه دارد؛ در انسانهایی که ساخته است، در آموزههایی که نهادینه کرده است و در همه یادگارهایی که عطر او را دارد و از آیتالله فاطمینیا، در بعد سیاسی، حمایت از حکومت اسلامی و، ولی فقیه برای ما ماند. او عضو حزب ولایتفقیه بود. از این منظر، او عارفی سیاسی و سیاستورزی با اخلاق بود.
منبع: جوان آنلاین
انتهای خبر/
نظر شما